چي سائو يا عملكرد نيروي چي در دستها، ويا به تعبيري ديگر دو دست چسبنده، يكي ازتمرينات فوق العاده زيبا وكاربردي در هنر رزمي وو- وي- تائو مي باشد كه لازمه ي فراگيري وكسب مهارت درآن آشنايي با برنامه هاي تعريف شده در هر بخش از سطوح شالبندها مي باشد. چي سائو درنگاه نخست تمريني است كه قابليت كاركرد مفاصل دست (انگشتان، مچ، ساعد و شانه ها) و سرعت عمل در بكارگيري آنها را افزايش مي دهد، وسبب مي گردد عملكرد دستها چه درجهت حمله و چه درجهت پذيرش حمله ي حريف مقابل اقزايش يافته و فعال تر گردد، كه اين نوع پذيرش نيز به نوبه ي خود شكل ديگري ازحمله مي باشد. براي نمونه: عملي كه در برابر ضربه ي مشت حريف به شكل تان سائو توام با نشست و چرخش صورت مي گيرد، پذيرشي ست در جهت حمله ي مشت و يا… (تان سائو همراه با ضربه مشت و يا تان سائو همراه با ضربه فاك سائو). براي تشريح ماهيت عمل چي سائو واينكه چه پردازش هايي در ناحيه ي مغز صورت مي پذيرد كه سبب مي شود دستها در برابر نيروي وارده از جانب حريف مهاجم پاسخي كاملا موزون، آهنگين وسريع از خود بروز دهند بايد نظري به ساختمان يك سلول عصبي داشته باشيم.
همانطور كه مي دانيم مغز انسان از تعداد زيادي سلول عصبي به نام نورون تشكيل يافته است كه توانايي ارتباط دروني اين سلول ها با يكديگر و با ساير بخش هاي بدن فوق العاده بالاست. زماني كه دستگاه عصبي انسان پيامي راازيك محرك بيروني دريافت مي كند، اطلاعات دريافتي را توسط حسگرهايي كه در تمام بخش هاي بدن پراكنده اند به مغز مي فرستد و مغز پس از پردازش اطلاعات ورودي با فرستادن پيامي به بخش مناسبي از بدن در برابررفتار فوق پاسخ مي دهد.
شايان ذكر است عصب هاي پيراموني كه بصورت زوج ازناحيه مغز و نخاع منشعب شده اند از يك عصب حسي و يك عصب حركتي تشكيل يافته اند، عصب هاي حسي ادراك هاي دريافت شده بوسيله حواس (بينايي، شنوايي، لامسه و …) را به مغز مي رسانند و عصب هاي حركتي فرمان هاي صادر شده از مغز را به ماهيچه هاي ارادي (ماهيچه هايي كه تحت كنترل اراده ي ما هستند) منتقل مي نمايند.
در گام نخست فراگيري چي سائو، هنرجو مي آموزد كه با توجه به نيرويي كه از جانب دستان حريف به سمتش اعمال مي شود و همچنين با توجه به جهت نيروي وارده، فرم خاصي را در دستانش اجرا نمايد (تان سائو، بونگ سائو و …) كه در اين حالت اجراي فنون چي سائو بصورت آگاهانه و درسطح فكري شكل مي گيرد. يعني پيامي كه از ناحيه سلول هاي عصبي دست ها دريافت مي شود و به ناحيه ي مغز مخابره مي گردد، سبب مي شود تا مغز با توجه به الگوها و مسيرهاي عصبي كه از تان سائو يا بونگ سائو و… بواسطه ي تمرين يا مدلبرداري درنورون هاي خود ذخيره نموده است پيامي را به سلولهاي عصبي دست گسيل كند تا فرم و شكل مورد نظر اجرا گردد.
زماني كه مغزالگوهاي رفتاري و مسيرهاي عصبي متنوعي را آموخته ودر خويش ثبت مي نمايد، در اين حالت پاسخ براي اجراي فنون مورد نظر و شكل پذيري در برابر محرك بيروني نياز به پردازش اطلاعات دريافتي درمراكز تفكر مغز ندارد، زيرا تا پيامي از ناحيه ي مغز به دست ها ارسال شود تا در برابر محرك بيروني عمل نمايد نياز به زمان دارد، هر چند اين زمان بسيار اندك باشد اما مي تواند تا حدودي انجام كنش را از ناحيه ي دست ها به تعويق بيندازد. اما هنگامي كه با تمرين مداوم و يادگيري اصولي اجراي فنون به سطح عصبي مي رسند و به شكل ناخودآگاه اجرا مي گردند، پاسخ به محرك بيروني توسط سلول هاي عصبي بصورت انعكاس صورت مي پذيرد.
براي نمونه: اگر شما چيز داغي را لمس كنيد به سرعت و بدون آن كه نيازي به فكر كردن داشته باشيد، انگشت خود را عقب ميكشيد. چنين پاسخ سريع و ساده اي به يك محرك، انعكاس(Reflex- عكس العمل غير ارادي) ناميده ميشود. در همين زمان پيامهايي از نخاع به مغز فرستاده ميشود. وقتي مغز اين پيامها را دريافت ميكند شما رويداد فوق را به صورت «آن چيز داغ است» تفسير ميكنيد. در حالي كه شما پيش از اين، به علت پاسخ انعكاسي، انگشتتان را از جسم داغ دور كردهايد. لذا مي توان نتيجه گرفت كه همه ي پاسخ ها به پردازش اطلاعات در مراكز تفكر مغز نياز ندارند. مزيت يك انعكاس بر پيامي كه توسط مغز پردازش ميشود، سرعت آن است.
در هنرچي سائو نيز پاسخ هاي انعكاسي كه از ناحيه دست ها و با ياري تمامي بخش هاي بدن صورت مي گيرد، سبب مي شود تا با عملكردي ناخودآگاه، اما كاملا آگاهانه و هوشمندانه از جانب سلولهاي عصبي مواجه شويم وحملات حريف را در مواردي بسيار سريعتراز رخداد آن حدس زده و خنثي نماييم.
و اينجاست كه نقش برنامه ريزي عصبي در چي سائو آشكار مي گردد و چي سائو را به تمريني فوق العاده زيبا و هنري مبدل مي سازد و سبب مي شود تا قدرت حس لامسه و هوشمندي عصبي در عضلات فعال تر گشته و به تناسب آن به تمامي بخشهاي بدن تعميم داده شود. در پايان مي توان اشاره نمود كه در اجراي چي سائو، بسته به موقعيت قرارگيري دو حريف نسبت به هم و نيز بسته به توانايي تكنيكي آنها برخي واكنش ها در سطح فكري و خودآگاه و برخي در سطح عصبي و ناخودآگاه صورت مي پذيرند.
سي فو آيت شايان فر- شهريور نود و دو
سلام.باتشکر ازمطالب واقعازیبا.عصب به مجموعه ای از تارهای عصبی گفته میشود.دریک عصب هم میتوان تارعصبی حرکتی وهم تارعصبی حسی داشته باشیم لذا لازم است درجمله”عصب های حسی ادراک های دریافت شده به وسیله حواس(بینایی شنوایی…) رابه مغزمیرسانند. ” به جای کلمه عصب ازواژه تارعصبی حسی استفاده کنیم. البته منظور شما درکلام عامیانه مفهوم هست ودرست میباشد. هم چنین تارهای عصبی حرکتی پیام های مغزی را علاوه به ماهیچه های ارادی بلکه به ماهیچه های غیرارادی همچنین به غده ها نیز میبرند.باتشکر